تپش قلبم,عشقم,اميدزندگيم,سهيلمتپش قلبم,عشقم,اميدزندگيم,سهيلم، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره

سهیل همه هستی ما

دوباره سلام

پسر مامان سلام  کلى شرمندم بخدا ولى واقعا تقصيير من نيست   شيطون شدى و نميزارى حتى تلفن جواب بدم چه برسه پاى لپ تاب..اما حالا گوشى گرفتم و راحتتر وبلاگتو بروز ميکنم همه زندگيم....باورم نميشه اينقدر بهم وابسته شده باشيم عمرم...الان يک ماهى هست از پستونک گرفتمت اونم براحتى چون يه بار که سرماخورده بودى و بينيت کيپ بود نميتونستى بخورى گفتى بده و منم حسابى از فرصت سوء استفاده کردم البته شبهاى اول بد بود ولى حالا ديگه نه....حسابى بلبل زبونى ميکنى و کلمات زيادى راميگي قشنگ جمله بندى ميکنى عمر من....حسابى دوستت دارم ميبوسمت... پست بعدى عکساتو ميزارم جيگرم هستى من عشق من         ...
4 شهريور 1393

دوباره سلام

نازنینم سلام قندعسلم عشقم سلام مدتهاست به وبلاگت سر نزدم و نمیدونم علتش تنبلی منه..شیطنتهای بی اندازه خودت و یا کم خوابی تو روز و شبت ...بهرحال ببخش نفسم خیلی بلاشدی..تقریبا کلی کلمه جدید میگی هرچی هم من بگم میخوایی سریعا تکرار کنی بلاخره تنهایی میبرمت حموم و توهم دوست داری کلی آب بازی میکنی و چون هوا دیگه گرم شده،دو روز یکبار میریم... اولین دندون آسیاب پایین سمت راستت هم بیرون زده..نمیدونم رشد دندونات خوبه یا کند...الهی شکر هنوز خوب غذامیخوریی...تقریبا همه چیز...حسابی با بابایی شیطونی میکنی.. واسه دو روز با مامانجون و دایی و آقاجوون میخواییم بریم زیارت حال و هوامون عوض بشه...اما بابایی نمیاد و این خیلی بده... چندتا عکساتو ...
22 ارديبهشت 1393

کوتاهى مو

سلام ناز گلم.١٣اسفند موهاتو کوتاه کرديم و حسابى شما گريه کردى اما انگار قشنگ شدى همه دوستت داشتن اماکلى عوض شدى عشقم      دوستت دارم زياد.. بوووووسس   ...
19 اسفند 1392

خانه تکانی

وقتی پسرک تاج سرم بخواد همراه من خونه تکونی هم بکنه..... تازه از جاروبرقی هم میترسه... دوستت دارم عشقم...بووووسسسسس ببخشید عکسها هول هولکی و با موبایل ...
27 بهمن 1392

برای دو عشقم

تو را در قلب شعرم می گذارم                     به نام عشق آ ن را می نگارم تمام حرف من در شعر این بود                     تو را تا بی نهایت دوست دارم ...
21 بهمن 1392

بی خوابی های شبانه

سلام نازنینم.پسر پاره ماهم الان یک هفته ای میشه که خواب شب نداری و من واقعا نمیدونم علت چیه..موقع خواب که لباس خواب نرمتو تنت میکنم..پمپرز خشک برات میزارم کلی کرم واسط میزنم که خدای نکرده سوزش نداشته باشی واسه پاهات که خشکی زده لوسیون میزنم ..دمای اتاق 20درجه تنظیم میکنم..چون از بچگی به سرکردن کلاه موقع خواب عادت داری تو زمستون کلاه میپوشونمت..جوراب پات میکنم و یک پتوی نازک میندازم روت شکمت سیر میکنم ولی واقعا کلافم.. دندونات کاملا بیرون زده و خبری دیگه از دندون نیست و من نمیدونم واسه آرامش شبت چکارکنم...بیشتر واسه خودت که صبح کسل نباشی و غرغرنکنی و بعدهم واسه خودم که حوصله واست داشته باشم... کاش زودتر شبهای بی قراریت تمام بشه میرسمت...
21 بهمن 1392

دندون هشتم

سلام نازنینم...همه هستیم دیروز دندون هشتم هم اومد بیرون...هورا..بالا سمت راست نفس مامان.... الهی شکر بلا پسرخوشگلم دوستت دارم..بوووووسسس ...
17 بهمن 1392

کفش

سلام نازدونه من یکدونه من امروز صبح کفشاتو بهت پوشوندم و برای اولین بار رفتیم بیرون و خودت راه رفتی..همش مواظبت بودم....کلی ذوق کرده بودی که میتونی بیرون از خونه خودت راه بری و تندتند قدم برمی داشتی عشق قشنگم...بعد رفتیم پارک نزدیک خونمون و کلی بازی کردی اما برگشتنه بغلت کردم که پاهات اذیت نشه کلی خوش گذشت خدایا شکرت بخاطر همه چیز مخصوصا همسر خوبم و پسر سالم و نازنینم میمیرم برات مامانی دوستت دارم بوسسس با مامان محبوب کلی راه رفتی و بازی کردی ...
8 بهمن 1392

شیطونی

سلام عشقم خوبى گلم؟حسابى شيطون وبلا شدى...از ديروز بعدازظهر اومديم خونه مامانجون مونديم چون بابايي رفته شهرضا...شب حمام کردى و خواب راحت رفتى و کلى دارى با دايى محمد خوش مى گذرونى...لباس دايى را مى پوشى و ذوق مىکنى...کلى خوش گذشته.. خيلى دوستت دارم عکس با لباس دایی ...ببخشید بی کیفیت شده ...
8 بهمن 1392